آش ولاش
/'āšolāš/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. [عامیانه] متلاشی؛ ازهمپاشیده.
۲. [عامیانه] مرداری که از هم پاشیده و متلاشی شده.
۳. زخم و جراحت که پر از چرک شده باشد.
۴. مضطرب؛ بسیارناراحت.
۲. [عامیانه] مرداری که از هم پاشیده و متلاشی شده.
۳. زخم و جراحت که پر از چرک شده باشد.
۴. مضطرب؛ بسیارناراحت.