آزموده/'āz[e]mude/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. آزمایششده؛ امتحانشده.۲. تجربهشده.۳. سنجیده.۴. مجرب؛ کاردیده؛ ورزیده؛ باتجربه.