26 فرهنگ

ترجمه مقاله

آزمودن

/'āz[e]mudan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. آزمایش کردن؛ امتحان کردن.
۲. تجربه کردن.
۳. خوبی و بدی چیزی را سنجیدن؛ وارسی کردن.
۴. تمرین کردن.