26 فرهنگ

آبکند

/'ābkand/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. (زمین‌شناسی) زمینی که آب آن را کنده، گود و ناهموار کرده باشد.
۲. آبگیر؛ تالاب: ◻︎ هرکه باشد تشنه و چشمه نیابد هیچ‌جای / بی‌گمان راضی بیاید گر بیابد آبکند (شهید بلخی: شاعران بی‌دیوان: ۳۰).
۳. [قدیمی] آب‌انبار.