25 فرهنگ

آب گردش

/'ābgardeš/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. نوبت آب گرفتن برای کشتزار.
۲. تندرو: ◻︎ آبگردش مرکبی کز چابکی هنگام تک / نعل سخت او ز خاک نرم انگیزد غبار (ازرقی: ۲۴).