آب گردش
/'ābgardeš/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. نوبت آب گرفتن برای کشتزار.
۲. تندرو: ◻︎ آبگردش مرکبی کز چابکی هنگام تک / نعل سخت او ز خاک نرم انگیزد غبار (ازرقی: ۲۴).
۲. تندرو: ◻︎ آبگردش مرکبی کز چابکی هنگام تک / نعل سخت او ز خاک نرم انگیزد غبار (ازرقی: ۲۴).