گرگ
/gorg/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
پستانداری وحشی، گوشتخوار و شبیه سگ اما از آن قویتر و درندهتر که در موقع گرسنگی به چهارپایان و حتی به انسان حمله میکند.
〈 گرگ باراندیده: [مجاز] شخص مجرب، کارآزموده، سختیکشیده، و سردوگرمچشیده. Δ میگویند گرگبچه از باران میترسد و موقع باران از لانه بیرون نمیآید اما اگر اتفاقاً در بیابان بود و باران گرفت و دید آسیبی به او نمیرسد دیگر نمیترسد؛ بعضی گرگ بالان دیده گفتهاند یعنی گرگی که یکبار به دام افتاده و جان بهدر برده؛ گرگ پالاندیده.
〈 گرگ پیر:
۱. [مجاز] پیر جنگدیده و کارآزموده: ◻︎ ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر / که گرگینه پوشد بهجای حریر (نظامی۵: ۸۲۹).
۲. [مجاز] زیرک؛ مکار.
〈 گرگ باراندیده: [مجاز] شخص مجرب، کارآزموده، سختیکشیده، و سردوگرمچشیده. Δ میگویند گرگبچه از باران میترسد و موقع باران از لانه بیرون نمیآید اما اگر اتفاقاً در بیابان بود و باران گرفت و دید آسیبی به او نمیرسد دیگر نمیترسد؛ بعضی گرگ بالان دیده گفتهاند یعنی گرگی که یکبار به دام افتاده و جان بهدر برده؛ گرگ پالاندیده.
〈 گرگ پیر:
۱. [مجاز] پیر جنگدیده و کارآزموده: ◻︎ ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر / که گرگینه پوشد بهجای حریر (نظامی۵: ۸۲۹).
۲. [مجاز] زیرک؛ مکار.