چاقو
/čāqu/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
وسیلهای کوچک برای بریدن و تراشیدن که دارای دسته و تیغۀ تیز است و گاهی تیغۀ آن تا میشود و لبهاش در دسته فرومیرود.
〈 چاقو انداختن: = 〈 چاقو زدن
〈 چاقو خوردن: (مصدر لازم) مورد اصابت چاقو قرار گرفتن.
〈 چاقو زدن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) با چاقو زخمی کردن.
〈 چاقو کشیدن: تهدید کردن با چاقو هنگام نزاع.
〈 چاقوی ضامندار: نوعی چاقو با دکمه یا فنر که با فشار دادن آن تیغۀ چاقو از دسته خارج میشود.
〈 چاقو انداختن: = 〈 چاقو زدن
〈 چاقو خوردن: (مصدر لازم) مورد اصابت چاقو قرار گرفتن.
〈 چاقو زدن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) با چاقو زخمی کردن.
〈 چاقو کشیدن: تهدید کردن با چاقو هنگام نزاع.
〈 چاقوی ضامندار: نوعی چاقو با دکمه یا فنر که با فشار دادن آن تیغۀ چاقو از دسته خارج میشود.