26 فرهنگ

پرده

/parde/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. پرده یا چیزی که برای جلوگیری از نور، جلو پنجره یا در نصب می‌کند.
۲. روپوش.
۳. (موسیقی) تغییر ارتعاشی میان دو نت متوالی به جز می و فا، و سی و دو.
۴. (هنر) در تئاتر، هریک از قسمت‌های بازی و نمایش در تماشاخانه که پرده می‌افتد و سِن عوض می‌شود: ◻︎ هرچه در این پرده نشانت دهند / گر نپسندی به از آنت دهند (نظامی۱: ۲۴).
۵. [قدیمی] پوشش؛ حجاب.
۶. [قدیمی] چادر.
۷. (موسیقی) [قدیمی] مفتول روده که به فاصله‌های معیّن در دستۀ تار می‌بندند.
⟨ پرده برداشتن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. پرده از روی کسی یا چیزی کنار زدن.
۲. [مجاز] حقیقت کاری را آشکار ساختن.
⟨ پرده برداشتن از چیزی:
۱. [مجاز] حقیقت چیزی را آشکار ساختن.
۲. پرده‌برداری کردن از آن.
⟨ پردۀ بکارت: (زیست‌شناسی) بافت نازکی در دهانۀ مهبل که بر اثر رابطۀ جنسی، فشار، یا ضربۀ شدید پاره می‌شود.
⟨ پردۀ دیرسال: [مجاز] آسمان؛ روزگار: ◻︎ زاین پردۀ دیرسال / خیالی شدم چون بنازم خیال (نظامی۵: ۷۷۰).
⟨ پردۀ صماخ: پرده‌ای نازک و شفاف که در انتهای مجرای گوش خارجی قرار دارد.
⟨ پردۀ کسی (چیزی) را دریدن: [قدیمی، مجاز] راز کسی (چیزی) را فاش کردن.
⟨ پردۀ نیلگون: [مجاز] آسمان.
⟨ درپرده: (قید) [مجاز] پوشیده، پنهان، و غیرصریح.