پرخاش
/parxāš/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. درشتی و تندی از روی خشم؛ عتاب: ◻︎ چو پرخاش بینی تحمل بیار / که سهلی ببندد در کارزار (سعدی: ۱۲۳).
۲. [قدیمی] جنگوجدال؛ کارزار؛ پیکار.
〈 پرخاش کردن: (مصدر لازم)
۱. درشتی کردن؛ تندی کردن.
۲. سخن درشت گفتن.
۳. [قدیمی] پیکار کردن.
۲. [قدیمی] جنگوجدال؛ کارزار؛ پیکار.
〈 پرخاش کردن: (مصدر لازم)
۱. درشتی کردن؛ تندی کردن.
۲. سخن درشت گفتن.
۳. [قدیمی] پیکار کردن.