26 فرهنگ

ترجمه مقاله

مرتسم

/mortasam/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. چیزی که بر آن نقش و رسم کشیده ‌شده؛ نقش‌بسته‌شده.
۲. ویژگی فرمان اطاعت‌شده.