قراضه
/qorāze/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. [عامیانه] ویژگی هر چیر مستعمل و از کار افتاده.
۲. (اسم) زر و سیم و پول اندک.
۳. هر چیز فلزی شکسته و خردهریزه.
۴. (اسم) ریزههای فلز که هنگام بریدن یا تراشیدن آن میریزد.
۲. (اسم) زر و سیم و پول اندک.
۳. هر چیز فلزی شکسته و خردهریزه.
۴. (اسم) ریزههای فلز که هنگام بریدن یا تراشیدن آن میریزد.