26 فرهنگ

ترجمه مقاله

فرمانده

/farmāndeh/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. (نظامی) افسر ارتش که به عده‌ای سرباز فرمان می‌دهد.
۲. آن‌که فرمان بدهد؛ فرمان‌دهنده.
۳. [قدیمی] حاکم.
⟨ فرمانده کل‌ قوا: (نظامی، سیاسی) آن‌که تمام نیروهای ارتش به ‌فرمان او باشند.