26 فرهنگ

ترجمه مقاله

غربت

/qorbat/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. دور شدن؛ دور شدن از شهر خود.
۲. دوری از وطن.
۳. (اسم) جای دور از خانمان که وطن شخص نباشد: ◻︎ درشتی کند بر غریبان کسی / که نابوده باشد به غربت بسی (سعدی: ۱۲۵).