26 فرهنگ

ترجمه مقاله

شست

/šast/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. قلاب ماهیگیری: ◻︎ بر ماه به شست زلفکان راه گرفت / گیرند به شست ماهی او ماه گرفت (عنصری: ۳۱۰).
۲. دام؛ کمند.