زاب/zāb/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. زهاب؛ زهآب: ◻︎ پشیمان نشد هر که نیکی گزید / که بدزاب دانش نیارد مزید (فردوسی: ۶/۵۵۸).۲. چشمه.۳. آبراهه.۴. صفت؛ خاصیت.