رق
/req[q]/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. بندگی؛ بردگی.
۲. (اسم) بنده؛ برده.
۳. (اسم) هرچیز رقیق و نازک.
۴. (اسم) پوست نازک که روی آن چیزی بنویسند.
۵. (اسم) پوست آهو.
۶. (اسم) برگ درخت.
۲. (اسم) بنده؛ برده.
۳. (اسم) هرچیز رقیق و نازک.
۴. (اسم) پوست نازک که روی آن چیزی بنویسند.
۵. (اسم) پوست آهو.
۶. (اسم) برگ درخت.