26 فرهنگ

درنشاندن

/darnešāndan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

نصب کردن چیزی در جایی مثل نصب کردن یا جا دادن دانۀ یاقوت یا فیروزه بر روی انگشتر؛ نشاندن؛ جا دادن.