ترکیب/tarkib/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. برنشاندن چیزی بر چیزی؛ سوار کردن.۲. بههم پیوستن.۳. آمیخته کردن؛ مخلوط ساختن؛ آمیختن چیزی با چیز دیگر؛ مرکب کردن.