بقا
/baqā/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. زیستن.
۲. پایدار ماندن.
۳. دوام؛ همیشگی.
۴. پایندگی.
۵. زیست؛ زندگی.
۶. (تصوف) مرحلهای از سلوک پس از فنا که ابتدا سیر فیالله است و سالک به حق باقی میشود.
۲. پایدار ماندن.
۳. دوام؛ همیشگی.
۴. پایندگی.
۵. زیست؛ زندگی.
۶. (تصوف) مرحلهای از سلوک پس از فنا که ابتدا سیر فیالله است و سالک به حق باقی میشود.