بادامه
/bādāme/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. پیلۀ ابریشم.
۲. هرچه شبیه مغز بادام باشد، مانندِ نگین انگشتری.
۳. خال گوشتی درشت که در پوست بدن پیدا شود.
۴. رقعه؛ پینه.
۵. (تصوف) جامۀ درویشان که از تکههای رنگارنگ دوخته میشد.
۲. هرچه شبیه مغز بادام باشد، مانندِ نگین انگشتری.
۳. خال گوشتی درشت که در پوست بدن پیدا شود.
۴. رقعه؛ پینه.
۵. (تصوف) جامۀ درویشان که از تکههای رنگارنگ دوخته میشد.