آهو
/'āhu/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. عیب؛ نقص: ◻︎ بیآهو کسی نیست اندر جهان / تنوجان چو بپساود اندر نهان (فردوسی: ۷/۲۰۹)، ◻︎ جز آنکس ندانم نکوگوی من / که روشن کند بر من آهوی من (سعدی۱: ۱۳۳).
۲. گناه؛ خبط؛ خطا؛ تقصیر.
۲. گناه؛ خبط؛ خطا؛ تقصیر.