گوگللغتنامه دهخداگوگل .[ گ َ / گُو گ َ ] (اِ مرکب ) از گو (=گاو) + گل (= گله )، گله ٔ گاو. گاوگل . گله ٔ بزرگ . (یادداشت مؤلف ).
گوگلواژهنامه آزادبگو گل یکی از موتورهای جست و جو در شبکۀ مجازی (اینترنت). برگرفته از واژۀ googlo به معنی عدد یک با 100 عدد صفر جلوی آن.
روغن حلپذیرsoluble oilواژههای مصوب فرهنگستاننامیزهای پایدار از آب و روغن با غلظت بالا که در عملیات فلزکاری برای روانسازی و خنکسازی و ممانعت از خوردگی به کار میرود متـ . روغن نامیزهای emulsifying oil
ویل وئیللغتنامه دهخداویل وئیل . [ وَ لُن ْ وَ ] (ع اِ مرکب ) مبالغه ٔ ویل است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ویل ویللغتنامه دهخداویل ویل . [ وَ لُن ْ وَ ی ِ ] (ع اِمرکب ) مبالغه است چون ویل وئیل و ویل وائل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ویل (صوت ، اِ) شود.
گوگلیلغتنامه دهخداگوگلی . (اِخ ) دهی از دهستان قل جق بخش شیروان شهرستان قوچان . واقع در 30هزارگزی شمال شیروان ، باختر راه مالرو عمومی قل جق به رشوانلو، کوهستانی و سردسیر است .329 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و ا
گوگلونکواژهنامه آزاد(سیستانی) (گوگِ-نَ)؛ نوعی از سوسک که در مدفوع حیوانات زندگی می کند؛ سرگین جمع کن.
گوگلهواژهنامه آزاد(غرب کشور، کرمانشاهی) گوگِله؛ چهار دست و پا رفتن کودک. لک ها به این عمل «گُمالکی» می گویند.
گوگل بانلغتنامه دهخداگوگل بان . [ گ َ / گُو گ َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) شبان گاو. گاوگل بان . شبان گله ٔ گاو. رجوع به گوگل و گاوگل و گاوگلبان شود.
گوگل بانیلغتنامه دهخداگوگل بانی . [ گ َ / گُو گ َ ] (حامص مرکب ) گاوگلبانی . شغل گوگل بان . رجوع به گوگل بان و گاوگلبان و گاوگلبانی شود.
گوگل وانلغتنامه دهخداگوگل وان . [ گ َ / گُو گ َ ](ص مرکب ، اِ مرکب ) گوگل بان . رجوع به گوگل بان شود.
گوگلیلغتنامه دهخداگوگلی . (اِخ ) دهی از دهستان قل جق بخش شیروان شهرستان قوچان . واقع در 30هزارگزی شمال شیروان ، باختر راه مالرو عمومی قل جق به رشوانلو، کوهستانی و سردسیر است .329 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و ا