گاوگل بانیلغتنامه دهخداگاوگل بانی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) محافظت و نگهبانی گاو کردن . چوپانی گله ٔ گاو کردن .
سامانۀ خودرویابautomatic vehicle location system, AVL system, AVLواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که موقعیت وسایل نقلیهای را که دارای لوازم الکترونیکی ویژه برای ارتباط با مرکز هستند، تعیین میکند
گاوگللغتنامه دهخداگاوگل . [ گ ُ ](اِخ ) دهی جزء دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان ، واقع در 58 هزارگزی جنوب خاوری ماه نشان و 12 هزارگزی راه عمومی . کوهستانی ، سردسیر، دارای 305 تن سکنه
گاوگللغتنامه دهخداگاوگل . [ گ ُ ](اِخ ) دهی جزء دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان ، واقع در 58 هزارگزی جنوب خاوری ماه نشان و 12 هزارگزی راه عمومی . کوهستانی ، سردسیر، دارای 305 تن سکنه