کندوالهلغتنامه دهخداکندواله . [ ک ُ ل َ / ل ِ ] (ص ) مرد بلندبالای قوی هیکل . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (جهانگیری ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : چاکرانت به گه رزم و گه بزم بوندکندواله چو تهمتن چو فلاطون کندا. شه
گندوالهلغتنامه دهخداگندواله . [ گ َ ل َ / ل ِ ] (اِ) گرگ دیوانه . (آنندراج ) (اشتینگاس ). رجوع به کندواله شود.
کنداوالهلغتنامه دهخداکنداواله . [ ک ُ ل َ / ل ِ ] (ص ) به معنی کندواله است . (فرهنگ جهانگیری ). مرد بلندبالای قوی هیکل را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). || مرد درشت اندام فربه نیز هست که مزلف بداندام باشد. (ناظم الاطباء). || بعضی امرد بزرگ ناهموار را گفته اند. (
کنداولهلغتنامه دهخداکنداوله . [ ک ُ وِ ل َ / ل ِ ] (ص ) مرد بلندبالای قوی هیکل . || امرد درشت اندام فربه . || مزلف بداندام . || امرد بزرگ ناهموار. (آنندراج ). به همه ٔ معانی ، رجوع به کنداواله و کندواله شود.