ژوکرفرهنگ فارسی معین(ژُ کِ) [ فر از انگ . ] (اِ.) 1 - از ورق های بازی که در هر دسته دو عدد وجود دارد و می توان آن را به جای هر ورق دیگر به کار برد. 2 - آن که در بین عده ای بهترین باشد. 3 - دلقک ، آن که با رفتار و حرکاتش باعث خندة دیگران شود.
پوکرلغتنامه دهخداپوکر. [ پ ُ ک ِ ] (انگلیسی ، اِ) و آن گونه ای بازی است با ورق همچون بازی آس ، اما از آن کاملتر.
وقیرلغتنامه دهخداوقیر. [ وَ ] (ع ص ، اِ) استخوان شکسته ٔ شکافته همچو خجکهای چشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || گو کلان درسنگ که آب گرد آید در وی ، و مغاکی در کوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). وقیرة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گله ٔ گوسفندان یا گوسفندان ریزه
وکرلغتنامه دهخداوکر. [ وَ ] (ع مص ) مهمانی بنای نو دادن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || مشت بر بینی کسی زدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و این تصحیف وکز نیست . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || به آشیانه درآمدن مرغ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || برجستن کودک
بازی ورقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ر، گنجفه، حکم، بریج، آتو، شلم، رامی، بانک، بلوف، بورس، بیستویک، پوکر آس، شاه، بیبی، سرباز، ژوکر خالهای ورق: خاج (گشنیز)، خشت، دل، پیک