پاچالدارلغتنامه دهخداپاچالدار. (نف مرکب ) آنکه آرددکان نانوائی بدو سپرده است . || آنکه در نانوائی سنگکی نان به تنور بندد. شاطر دکان سنگکی .
خلال الدارلغتنامه دهخداخلال الدار. [ خ ِ لُدْ دا ] (ع اِ مرکب ) گرداگرد حدود خانه و مابین رخوت خانه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
رب الدارلغتنامه دهخدارب الدار. [ رَب ْ بُدْ دا ] (ع اِ مرکب ) بزرگ و رئیس خانه . (ناظم الاطباء). خداوند سرای . (دهار). خداوند خانه .
صاحب الدارلغتنامه دهخداصاحب الدار. [ ح ِ بُدْ دا ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) کدخدا. صاحب خانه . ابوالمثوی . || (اِخ ) لقب مهدی ، صاحب الزمان ، امام دوازدهم شیعیان . رجوع به مهدی شود.
الجار ثم الدارلغتنامه دهخداالجار ثم الدار. [ اَ رُ ث ُم ْ مَدْ دا ] (ع جمله ٔ اسمیه ) (مثل ) نخست همسایه را بشناس سپس خانه بخر. نظیرالرفیق ثم الطریق . رجوع به مجمع الامثال شود.