ماشنگیلغتنامه دهخداماشنگی . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودخانه است که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
ماشینیلغتنامه دهخداماشینی . (ص نسبی ) منسوب به ماشین . و رجوع به ماشین شود. || جنسهایی که با ماشین ساخته و تهیه می شود مشروط بر آنکه نوع دستی و غیرماشینی آن نیز موجود باشد. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).- برنج ماشینی ؛ برنجی که به وسیله ٔ ماشین پوست آن گرفته و ت
ماشینیفرهنگ فارسی معین(ص .) 1 - مربوط یا منسوب به ماشین . 2 - انجام شده یا ساخته شده به وسیلة ماشین . 3 - همانند ماشین .