۱. آسیب.
۲. آزار.
۳. [قدیمی] راندن و دفع کردن.
۴. [قدیمی] کوبیدن دو چیز به هم.
۵. [قدیمی] مصیبت.
〈 صدمه خوردن (دیدن): (مصدر لازم)
۱. آسیب دیدن.
۲. آزار دیدن.
〈 صدمه کشیدن: (مصدر لازم) رنج و آزار کشیدن؛ تحمل مشقت کردن.
〈 صدمه زدن: (مصدر لازم)
١. آسیب زدن.
٢. آزار رساندن.
۱. آزار، آسیب، جراحت، خدشه، زیان، ضرر، گزند، لطمه، مضرت
۲. برخورد، شتم، شوک
۳. عیب، نقص
آسیب، گزند