تام تاملغتنامه دهخداتام تام . (اِ) نوعی از آلات موسیقی ضربی است که منشاء آن از چین است و عبارت از یک صفحه ٔ فلزی دایره شکل است که بطور عمودی بر پایه ای آویخته شده است و با چکش چوبی بر آن نوازند.
تعقیبی تیمیteam pursuitواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه/ پیست با قواعد مسابقة تعقیبی که در آن دو تیم سه یا چهار نفره با هم رقابت میکنند
دویستمتر تیمیteam sprintواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه/ پیست که در آن تیمهای سهنفره، دوبهدو، سه دور مسیر راهه/پیست را طی میکنند؛ برنده تیمی است که در مدت زمان کمتری کار را خاتمه میدهد
بالگروهheli team, helicopter teamواژههای مصوب فرهنگستانگروهی متشکل از نیروهای مجهز به تجهیزات رزمی که با استفاده از بالگرد ترابری میشوند
گروه رویارویی با پیشامدهای رایانهایcomputer incident response team, cyber incident response teamواژههای مصوب فرهنگستانگروهی متشکل از تحلیلگران امنیت رایانه که بهمنظور مهار و ریشهکنی و بازیابی آسیبهای ناشی از پیشامدهای امنیت رایانه گردهم آمده باشند اختـ . گروه روپر CIRT متـ . گروه رویارویی با پیشامدهای امنیت رایانهای computer security incident response team, CSIRT مرکز رویارویی با پیشامدهای رایانهای
گروه بازبینی باندchecker teamواژههای مصوب فرهنگستانگروه مسئول نگهداری علائم باند یا خزشراه یا پیشگاه
تامبومویژه،تامانحصاریholoendemicواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گونهای که در کل جمعیت خودرو یک ناحیة معین انحصاری / بومویژه است
شمشیربازی تامتن،تامتن1épée fencing,épée1, épée fightingواژههای مصوب فرهنگستانیکی از رشتههای شمشیربازی که با شمشیر یا اسلحة تامتن انجام میشود و محدودة هدف آن تمام بدن حریف است و سامانة امتیازدهی الکترونیکی تنها ضرباتی را که دستکم با فشاری معادل 750 گرم با دکمة نوک شمشیر وارد شود ثبت میکند
شمشیر تامتن،تامتن2épée2واژههای مصوب فرهنگستانبلندترین و سنگینترین شمشیری که در مسابقات شمشیربازی به کار میرود که سختتر و محکمتر از شمشیر برتن است و محدودة هدف یا محدودة امتیازی آن تمام بدن است و محافظی کاسهایشکل و تیغهای با مقطع مثلثی و نوکی مخروطی و کند دارد و فاقد لبة برنده است
جازلغتنامه دهخداجاز. (انگلیسی ، اِ) موسیقیی است که چندی پیش از نشأت تمدن ماشینی بر روی بنائی از رقص که مبنی بر «ریتم » انسانی و بی بندوباری آن است ساخته و پرداخته گردیده است ، نه بر روی ریتمی از مکانیک که عاری از هر نوع حالت انسانی باشد. پس این ادعا که جاز موسیقی قرن بیستم و ابرازکننده ٔ حا
تاملغتنامه دهخداتام . (ص ) بمعنی بسیار کم و بغایت اندک . (از برهان ). و رجوع به انجمن آرا و آنندراج و شرفنامه ٔ منیری و فرهنگ جهانگیری و ناظم الاطباءشود. بمعنی اندک بزبان طوس لیکن مشهور سوتام است . (فرهنگ رشیدی ). و آنرا سوتام نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). || ناتوان و ضعیف . (ناظم الاطباء).<
تاملغتنامه دهخداتام . [ م م ] (ع ص ) چیزی که اجزاء آن کامل باشد. تمام . درست . ضد ناقص . (از اقرب الموارد) . و رجوع به منتهی الارب و غیاث اللغات و برهان و فرهنگ جهانگیری و آنندراج و انجمن آرا و فرهنگ نظام و ناظم الاطباء شود : ناتام در این جایت آوریدندتا روزی ا
حتاملغتنامه دهخداحتام . [ح َ ت ْ تا ] (ع حرف جر + اسم ) تا کی ، تا چند؟ (منتهی الارب در ذیل لغت ح ت ت ). الف «ما» مثل هر جا که حرف جر بر آن آید حذف شده است : فیم َ، بِم َ، لِم َ، عم َ.
حدتاملغتنامه دهخداحدتام . [ ح َدْ دِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح منطق تعریفی باشد که از جنس قریب و فصل قریب تشکیل شود چون تعریف انسان به حیوان ناطق . (تعریفات جرجانی ص 57). رجوع به حد به معنی تعریف شود.
ختاملغتنامه دهخداختام . [ خ ِ ] (ع اِ) پایان کار. (ترجمان عادل بن علی ). سرانجام . (مهذب الاسماء). آخر. فرجام کار : ختام عمر خدایا بفضل و رحمت خویش بخیر کن که همین است غایةالامال . سعدی .- حسن ختام ؛ نکویی
خیتاملغتنامه دهخداخیتام . [ خ َ ] (ع اِ) خاتم . مهر. || انگشتری . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).