غفودهلغتنامه دهخداغفوده . [ غ ُ دَ / دِ ] (اِ) هفته . (اوبهی ) (فرهنگ شعوری از تحفه ). ایام هفته که ازاول روز شنبه است تا آخر روز جمعه . (برهان قاطع) (آنندراج ). مصحف شفوده . (حا
غفدهلغتنامه دهخداغفده . [ غ َ دَ / دِ ] (اِ) چیزی سخت . (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 185 ب ). هرچیز سخت . (فرهنگ ناظم الاطباء).
غفلغتنامه دهخداغف . [ غ َ ] (اِ) موی درهم پیچیده و مجعد. (از برهان قاطع). موی مجعد باشد. (فرهنگ اوبهی ). موی جعد باشد. (معیار جمالی شمس فخری ). || هرچیز محکم و استوار و سخت و
غفلغتنامه دهخداغف . [ غ َف ف ] (ع اِ) برگ خشک شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). برگ تری که خشک شود. (از اقرب الموارد). || (مص ) به حیله به دست آوردن . به دست آوردن از راه ملایم