غداءلغتنامه دهخداغداء. [ غ َ ] (ع اِ) طعام چاشت ، خلاف عشاء. ج ، اغدیة: و لاتقل مالی غداء و عشاء فی جواب من قال ادن فتغد لانه طعام بعینه . (منتهی الارب ). چاشتی . (ترجمان علامه
غداءلغتنامه دهخداغداء. [ غ َدْ دا ] (اِخ ) ابن کعب بن بهوش بن عامربن غنمةبن ثعلبةبن تیم اﷲ جد عمروبن عروة الشاعر بود. (تاج العروس ).
غداًلغتنامه دهخداغداً. [ غ َ دَن ْ ] (ع مص ) چاشت خوردن . (منتهی الارب ): غدی یغدی غداً؛ اکل اول النهار. (اقرب الموارد). غدی کرضی ؛ اکل اول النهار. (تاج العروس ).
غدالغتنامه دهخداغدا. [ غ َ ] (ع اِ) بامداد. (مقدمةالادب زمخشری ). ظاهراً مخفف غداة است . رجوع به غداة شود. || لفظ مشترکی است که در فارسی و عربی به معنی طعام به کار برند ولی در
چغداوللغتنامه دهخداچغداول . [ چ َ وُ ] (اِ) گروهی و جماعتی را گویند که از پس لشکر براه روند و راننده ٔ لشکر باشند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چنداول . (برهان ) (ناظم الاط