غمائملغتنامه دهخداغمائم . [ غ َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ غَمامة و غِمامة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به غَمامة و غِمامة شود.
غمالغتنامه دهخداغما. [ غ َم ْ ما ] (معرب ، اِ) گاما. نام یکی از حروف یونانی . (الفهرست ابن الندیم ).
غمالغتنامه دهخداغما. [ غ َ ](ع اِ) سقف خانه یا آنچه از خاک و جز آن بالای آن باشد. مثنای آن غَمَوان . ج ، اَغمیة، اَغماء . بمعنی غَمی ̍ و غِماء . (از اقرب الموارد). || پوشیدگی .
غمالغتنامه دهخداغما. [ غ ُم ْ ما ] (اِخ ) قریه ای است در نواحی بغداد در نزدیکی بردان و عکبرا. بهتر آن است که این لفظ به یاء نوشته شود، و دراشعار شاعران از قبیل والبةبن حباب و ج
غماءلغتنامه دهخداغماء. [ غ َم ْ ما ] (ع ص ) مؤنث اَغَم ّ . (منتهی الارب ). || شب غماء؛ شبی که هلال آن ناپدید باشد. لیلة غماء؛ ای طامس هلالها. (از اقرب الموارد). و قولهم صمنا لل
غماءلغتنامه دهخداغماء. [ غ ِ ] (ع اِ) آسمان خانه یا آنچه بالای آسمان خانه باشد از چوب و خاک و جز آن . (از منتهی الارب ). سقف خانه ، و گفته اند: آنچه بالای خانه از خاک و جز آن با