غندورةلغتنامه دهخداغندورة. [ غ َ رَ ] (ع ص ) زنی که با تبختر و ناز راه رود. صفت است از غَندَرة. (از منجد الطلاب ). رجوع به غندور و غندرة شود.
غندرةلغتنامه دهخداغندرة.[ غ َ دَ رَ ] (ع مص ) بناز و تبختر راه رفتن . صفت آن غَندور و غَندورَة می آید. (از منجد الطلاب ). نوعی راه رفتن با تکبر و تبختر : تغندر الغلام مشی الغندرة
غندورلغتنامه دهخداغندور. [ غ َ ] (ع ص ) جوان که با تبختر و ناز راه رود. (از منجد الطلاب ). مؤنث آن غندورة. رجوع به غندورة شود. دزی در ذیل قوامیس العرب (ج 2 ص 229) گوید: غندور جو
روغن دَمپروردblown oilواژههای مصوب فرهنگستانروغنی گیاهی که با دمیدن هوا به آن در دمای زیاد به میزان دلخواه اکسید میشود
چغندرگویش اصفهانی تکیه ای: čoxondar طاری: čündar طامه ای: čoqondar طرقی: čündar کشه ای: čuqundar نطنزی: čoqondar