تسلیم برشیshear yielding, shear bandingواژههای مصوب فرهنگستانوارد آوردن تنش بر ماده، فراتر از نقطۀ تسلیم، چنانچه بدون تغییر حجم دچار کجریختی شود
تسلیم برشیshear yielding, shear bandingواژههای مصوب فرهنگستانوارد آوردن تنش بر ماده، فراتر از نقطۀ تسلیم، چنانچه بدون تغییر حجم دچار کجریختی شود
تخمیرfermentationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی کارمایهزا (energy-yielding) که در آن دگرگشت ترکیبات آلی به ترکیبات سادهتر را ریزاندامگانها بهصورت بیهوازی انجام میدهند
تسلیمدیکشنری فارسی به انگلیسیacquiescence, acquiescent, capitulation, delivery, subordinate, obedience, passive, resignation, resigned, resistless, slavish, submission, submissive, submissiveness, subservient, surrender, yielding