غبةلغتنامه دهخداغبة. [ غ ُب ْ ب َ ] (اِخ ) چوزه ٔ عقاب که بنی یشکر پرورده بودند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
غبةلغتنامه دهخداغبة.[ غ ُب ْ ب َ ] (ع اِ) اندک از معیشت . (منتهی الارب ) (بحر الجواهر). البلغة من العیش . (اقرب الموارد). || چوزه ٔ عقاب . (منتهی الارب ) (بحر الجواهر).
غبوةلغتنامه دهخداغبوة. [ غ َب ْ وَ ] (ع اِمص ) گولی . غفلت . یقال فیه غبوة؛ ای غفلة. (منتهی الارب ). غفلت . (اقرب الموارد).
وغبةلغتنامه دهخداوغبة. [ وَ غ َ ب َ ] (ع ص ) گول . (منتهی الارب ) (آنندراج ). احمق . (اقرب الموارد).
غبوقةلغتنامه دهخداغبوقة.[ غ َ ق َ ] (ع ص ) شتر ماده ای که پس از مغرب دوشیده شود. ج ، غبائق . (اقرب الموارد). رجوع به غَبوق شود.
تابع زبَرجمعیsuperadditive functionواژههای مصوب فرهنگستانتابعی مانند f بهگونهای که بهازای هر y ، x در دامنۀ f(x+y) ≥ f(x) + f(y) ،f
تابع زیرجمعیsubadditive functionواژههای مصوب فرهنگستانتابعی مانند f بهگونهای که بهازای هر y ، x در دامنۀ f(x+y) ≤ f(x) + f(y) ،f
تابع جمعیadditive functionواژههای مصوب فرهنگستانتابعی که عمل جمع را حفظ کند، یعنی همواره (y)f(x+y) = f(x)+f