سمعک دوشاخهY-cord hearing aidواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سمعک جیبی که خروجی تقویتکنندۀ آن با یک سیم Yشکل به هر دو گوش هدایت میشود
غژغاولغتنامه دهخداغژغاو. [ غ َ ] (اِ مرکب ) به معنی غژغا است که گاو قطاس باشد، و بعضی دم آن گاو را قطاس میگویند جهت آنکه اصل این لغت کژگاو است ؛ یعنی ابریشم گاو، چه کژ به معنی اب
غژغاوفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنوعی گاومیش بومی آسیای مرکزی با دم بلند و تنی پرمو که در گذشته از دم آن برای ساختن منگوله، پرچم، مگسپران، و چیزهای دیگر استفاده میکردند: ◻︎ پلنگهیئت و غژغاود
غژغالغتنامه دهخداغژغا. [ غ َ ] (اِ مرکب ) گاوی است که در مابین کوههای خطا وهندوستان پیدا میشود و آن را به لقب رومی قطاس میگویند، و بعضی گویند گاوی است دریایی و بحری ، قطاس به سب
غژلغتنامه دهخداغژ. [ غ ِژژ ] (اِ صوت ) حکایت صوت گلوله ٔ تفنگ و امثال آن ، گاه شکافتن هوا : غژی کردن .
غژلغتنامه دهخداغژ. [ غ َ ] (اِمص ) نشسته به راه رفتن را گویند چنانکه اطفال و مردمان زمین گیر و شل به راه روند. (برهان قاطع). نشسته رفتن بود چنانکه اطفال و مردم مسن و لنگ روند.
غژکلغتنامه دهخداغژک . [ غ ِ ژَ ] (اِ) سازی باشد که آن را کمانچه خوانند. (از برهان قاطع) (جهانگیری ) (انجمن آرا) و (آنندراج ). این لغت را در فرهنگ سروری و سرمه ٔ سلیمانی با عین