طربگاهلغتنامه دهخداطربگاه . [ طَ رَ ] (اِ مرکب ) طربخانه . طرب سرای . محل شادی . جایگاه طرب : خویشتن را زتنگنای دلم به طربگاه دل براندازد. عرفی (از آنندراج ).گوش مخالفش به طربگاه
طربلغتنامه دهخداطرب . [ طَ رَ ] (ع اِمص ) شادمانی .(منتهی الارب ) (آنندراج ). فرح . فیریدگی . کروز. کروژ.نشاط. رامش . خوشی . خوشدلی . سرور. نشاط کردن و شاد شدن و شادی و نشاط و