طرشةلغتنامه دهخداطرشة. [ طُ ش َ ] (ع اِمص ) کری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناشنوائی . (آنندراج ). صَمَم . طَرَش .
طرشلغتنامه دهخداطرش . [ طَ رَ ] (ع مص ) کر شدن . || (اِمص ) کری . || یا اندک کری . لغت مولد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جوالیقی آرد: طرش عربی محض نیست بلکه از سخنان مولدان
طرشلغتنامه دهخداطرش . [ طُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَطْرَش و طَرْشاء. جماعت کران . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
طرشلغتنامه دهخداطرش . [ طُرْ رُ ] (اِخ ) ناحیه ای است به اندلس و دارای قراء چندی است . (معجم البلدان ج 6 ص 41). و رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 122 شود.
طرشوللغتنامه دهخداطرشول . [ طُ ] (معرب ، اِ) (معرب از اسپانیایی ) چرخ یا باز نر. (دزی ج 2 ص 36). و رجوع به طرشون شود.
طرشولیلغتنامه دهخداطرشولی . [ طَ ] (معرب ، اِ) به اندلسی صامریومای صغیر است . (فهرست مخزن الادویه ).