طحرةلغتنامه دهخداطحرة. [طَ ح َ رَ ] (ع اِ) پاره ای از ابر تنک . || پشم . || لباس . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
طحرةلغتنامه دهخداطحرة. [ طَ رَ ] (ع اِ) پاره ای از ابر تنک . || پشم . || لباس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طحریة مثله فیهما. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
طحورةلغتنامه دهخداطحورة. [ طَ رَ ] (ع ص ) چشم و چشمه ٔ بیرون اندازنده ٔ چرک و خاشاک را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
طحرلغتنامه دهخداطحر. [ طَ ] (ع مص ) بیرون انداختن چشم و چشمه خاشاک را. || راندن . || آرامش با زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ازبن بریدن حجام غلاف سر نره را در ختنه . (منتهی
طحرلغتنامه دهخداطحر. [ طَ ] (ع مص ) کنایه است از آرامش کردن با زن . (منتهی الارب ). رجوع به کتاب المعرب ص 223 شود.