طاغوتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بت، شمن، صنم ۲. بیدادگر، جبار، ستمگر ۳. سرکش، عاصی، گردنکش ۴. جادوگر، ساحر ۵. مارد
طاغوتلغتنامه دهخداطاغوت . (ع اِ) لات . عزی . بت . (منتهی الارب ). نصب . بدّ نصب . صنم . وثن . جبت . || جادوگر. ساحر. شیطان . دیو. جادو. کاهن . || هر باطل . (منتهی الارب ). || هر
طاغوتفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. متعدی؛ سرکش.۲. شیطان که انسان را از راه راست باز دارد.۳. هرچیز باطل که آن را پرستش کنند؛ هر معبودی جز خدا؛ بت؛ صنم.
طاغوتیفرهنگ مترادف و متضاد۱. سرکش، متعدی، بیدادگر، ستمگر، ظالم ≠ دادگر، عادل ۲. سرکش، مستکبر ≠ مستضعف ۳. استکبار ۴. سلطنتطلب ۵. اشرافی، پرتحمل، پرزرق وبرق
طَّاغُوتَفرهنگ واژگان قرآنبسيار طغيانگر - طغيانگري که با معبود واقع شدن براي ديگران آنان را هم به طغيان مي کشد (اين کلمه در مذکر و مؤنث و مفرد و تثنيه و جمع ، مساوي است و تغيير نميکند )
طاغلغتنامه دهخداطاغ . (ع اِ) تاغ . طاق . غضاة. درختی است . (منتهی الارب ) : الا ان اﷲ عزوجل قد لطف بهم فی الحطب و ارخصه علیهم حمل عجلة من حطب الطاغ و هو الغضاء بدرهمین . (معجم