طایگانیلغتنامه دهخداطایگانی . [ ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن محمدبن محمد بلخی قاضی طایگانی . وی بعنوان سفر حج به بغداد رفت و در آنجا از شعیب بن ادریس بلخی و ابراهیم بن عبداﷲبن داود راز
طایگانیلغتنامه دهخداطایگانی . [ ] (اِخ ) احمدبن حفص طایگانی . بگفته ٔ ابوسعد ادریسی از مردم طایگان بلخ است . وی از یحیی بن سلیم طایفی روایت کرده است و ابویعقوب یوسف بن علی ابار سمر
طایگانیلغتنامه دهخداطایگانی . [ ] (اِخ ) علی بن محمدبن ... طایگانی . رجوع به ابوالحسن ... طایگانی شود.
طایگانیلغتنامه دهخداطایگانی . [ ] (اِخ ) محمدبن قاسم طایگانی از مردم بلخ بود و از عراقیان و همشهریانش روایت کرده است . مردم خراسان اقوالی از او روایت کرده اند که یاد کردن آنها در ک
طایلغتنامه دهخداطای . (اِخ ) دهی از دهستان راوه رود بخش کامیاران شهرستان سنندج ، واقع در 38هزارگزی شمال باختر کامیاران و 2هزارگزی هندیمن . کوهستانی و سردسیر است با 1532تن سکنه
طایجولغتنامه دهخداطایجو. (اِخ ) این کلمه بصورتهای : طایخو، طابخو، تابخو و طابحو در تواریخ آمده ، ولی صحیح آن طایجو یا تایجو است که در فهرست حبیب السیر چ خیام تایجو و در تاریخ غاز
طایجولغتنامه دهخداطایجو. (اِخ ) پسر جغتای خان بن چنگیزخان و جغتای پسر دوم چنگیزخان بود و پس از مرگ چنگیزخان بر ماوراءالنهر و بعضی از حدود خوارزم و بلاد ایغور، کاشغر، بدخشان ، بلخ
طایجولغتنامه دهخداطایجو. (اِخ ) پسر منگوتیمور از شاهزادگانی است که در طغیان چند تن از امرای غازانی شاهزاده «سوکای پسر یشموت و نواده ٔ هولاکو» و «برلا» و «ارسلان اوغول » ظاهراً دع