طیره گرفتنلغتنامه دهخداطیره گرفتن . [طَ / طِ رَ / رِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) خشم گرفتن : و آنگه دو عرب بدان کنیسه حدث کردند و در محراب مالیدند و ابرهه طیره گرفت . (مجمل التواریخ ).
طیرهفرهنگ مترادف و متضاد۱. خفت، سبکی ۲. خشم، غضب، قهر ۳. پریشان، شوریده ۴. خجل، شرمسار، شرمنده ۵. فالبد ۶. خجلت، شرمساری ۷. آزرده، حزین، دلتنگ ۸. آزردگی، دلتنگی
طیرهلغتنامه دهخداطیره . [ رَ ] (اِخ ) چندین قریه بدین نام در دمشق هست که هر یک به قبیله ای علیحده منسوب میباشند. (مراصد الاطلاع ص 269). دهیست به دمشق . (منتهی الارب ).
طیرهفرهنگ انتشارات معین(رِ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) شرم ، آزرم . 2 - آزردگی . 3 - (ص .)خجل ، شرمنده . 4 - دلتنگ .