طیوبلغتنامه دهخداطیوب . [ طُ ] (ع اِ) ج ِ طیب . عطرها. عطریات : و هو [ ساداوران ] یدخل فی الطیوب و الغوالی . (ابن البیطار ج 2 ص 3).
لوطی بازیلغتنامه دهخدالوطی بازی . (حامص مرکب )کار لوطی . عمل لوطی . عملی سبکسرانه .- لوطی بازی درآوردن ؛ کار لوطیان کردن . چون لوطیان رفتار کردن .