صراحیةلغتنامه دهخداصراحیة. [ ص ُ حی ی َ ] (ع اِ) خنور شراب . (منتهی الارب ). آوند شراب . (دهار). رجوع به صراحی شود.
صراحیةلغتنامه دهخداصراحیة. [ ص ُ ی َ ] (ع ص ) شراب خالص و پاکیزه . (منتهی الارب ). || سخن خالص و بی آمیغ.
صراحةلغتنامه دهخداصراحة. [ ص َ ح َ ] (ع اِمص ) خلوص و بی آمیختگی چیزی . (منتهی الارب ). بی آمیغی . روشنی . آشکاری . || (مص ) ویژه شدن . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار)
صرایةلغتنامه دهخداصرایة. [ ص َ ی َ ] (ع اِ) حنظل ذره شده . (مهذب الاسماء). حنظل و آب آن . (منتهی الارب ). ج ، صرای . حنظلی است که مایل بزردی شده باشد.
صرحیةلغتنامه دهخداصرحیة. [ ] (اِخ ) وادی میان مدینة و خیبر است . رجوع به حبیب السیر چ 1 تهران ج 1 جزء 3 ص 131 شود. این کلمه در چ خیام ج 1 ص 276 «حرضه » نوشته شده است .