wotted
vatted، در خمره نهادن
بزرگترین، وسیع، عظیم، بزرگ، پهناور، فراوان، زیاد، بیکران
حمام، حمام گرفتن، شستشو کردن، ابتنی کردن
رأی دهندگان
بوت شده، لگد زدن، با سر چکمه و پوتین زدن
متوقف شد، جان کندن