شرکت فرامرزیcross-border company, worldwide enterpriseواژههای مصوب فرهنگستانشرکتی که تحت مدیریت کشور مبدأ در چندین کشور فعالیت میکند
جهانوبworld wide web, wwwواژههای مصوب فرهنگستانیکی از محیطهای خدماتی اینترنت که امکانات چندرسانهای برای دستیابی به اطلاعات را در اختیار کاربر قرار میدهد
جهانیدیکشنری فارسی به انگلیسیcatholic, cosmopolitan, earthly, ecumenical, global, international, universal, world, world-wide, worldly