withdrawدیکشنری انگلیسی به فارسیکنار کشیدن، عقب کشیدن، عقب نشستن، صرف نظر کردن، عقب زدن، باز گرفتن، با تعظیم خارج شدن، بازگیری کردن
withdrewدیکشنری انگلیسی به فارسیعقب نشینی کرد، عقب کشیدن، کنار کشیدن، عقب نشستن، صرف نظر کردن، عقب زدن، باز گرفتن، با تعظیم خارج شدن، بازگیری کردن
withdrawsدیکشنری انگلیسی به فارسیخارج می شود، عقب کشیدن، کنار کشیدن، عقب نشستن، صرف نظر کردن، عقب زدن، باز گرفتن، با تعظیم خارج شدن، بازگیری کردن
برداشت آب زیرزمینیground water withdrawlواژههای مصوب فرهنگستانفرایند بیرون کشیدن آب زیرزمینی از یک منبع آب