صیقلغتنامه دهخداصیق . (ع اِ) غبار بالا رفته یا عام است ، یا کثرت و کثافت و سطبری و بلندی غبار است . (منتهی الارب ). گرد اندر هوا. (مهذب الاسماء). || باد و اصل این کلمه (زیق ) و
وصیقلغتنامه دهخداوصیق . [ وَ ] (اِخ ) کوهی است که پائین آن از کنانه و قسمتی دیگراز آن مر هذیل راست . (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
صیقةلغتنامه دهخداصیقة. [ ق َ ] (ع اِ) اخص است از صیق . غبار بالارفته . (منتهی الارب ). رجوع به صیق شود.