wordsدیکشنری انگلیسی به فارسیکلمات، کلمه، واژه، حرف، لغت، سخن، لفظ، گفتار، فرمان، قول، خبر، عهد، پیغام، فرمایش، خطابت، لغات را بکار بردن، با لغات بیان کردن
thwartsدیکشنری انگلیسی به فارسیخستگی، کج، خنثی کردن، خنثی نمودن، عقیم گذاردن، بی نتیجه گذاردن، حائل کردن، مخالفت کردن با، در سرتاسر ادامه دادن یا کشیدن