warningدیکشنری انگلیسی به فارسیهشدار، اخطار، اعلام، اعلام خطر، زنگ خطر، اشاره، اگاه کردن، تحذیر، اژیر
گرمش پوشنسپهرstratospheric warmingواژههای مصوب فرهنگستانخیز دمای پوشنسپهر در منطقۀ قطبی، در اواخر زمستان یا اوایل بهار، ناشی از انتشار تقویتیافتۀ انرژی گرمایی از وَردسپهر توسط امواج سیارهایمقیاس که فروپاشی تاوۀ ق
هشدار ساختگاهیon-site warningواژههای مصوب فرهنگستانرهیافتی در زلزلهشناسی زمانواقعی که در آن از بخش ابتدایی جنبش زمین (بهطور عمده موجP) برای پیشبینی جنبش پسین در همان ساختگاه استفاده میشود متـ . هشدار ویژة